نوشته شده در 88/6/28:: 11:36 صبح
قسم به قصه های عاشقانه دلم تنگ کسیست!!!!!!!!؟
در ابتدای راه.....
من بودم و تو بودی و احساس تشنگی امید بود و میل شدید به زندگی
درنیمه راه.....
من بودم و تو بودی و احساس خستگی امید رنگ باخته بود و مایل به مردگی
در انتهای راه.....
من بودم و جز من کسی نبود در چهار بند تن امید مرده بود!!!!!
خوشبختی مثل توپیه که وقتی میره دنبالش میدویم!!!
و وقتی بایسته بهش لگد میزنیم!!!!!!!!!!!!!!!!
امروز بیشتر از همیشه دوستت دارم گرجه از عاشقی و عاشق شدن بیزارم.....
کلمات کلیدی :