نوشته شده در 88/7/13:: 10:10 صبح
سکوت به معنی اینکه بدون صدا باشد طبیعت و اطراف انسان نه...
سکوت به معنی اینکه صداهای دور دست را بشنوی.....!
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
میروم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو زودتر از من میروی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را!!!
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ،ز هر بی سرو پایی نکنیم...!
به نبض شقایق قسم...
اگر نامهربانیهایت با تکه های این دل گره نخورده بود،
بساطم را جمع میکردم و برای همیشه میرفتم
اما. . .!
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/7/5:: 12:14 عصر
همیشه میگویم:
سفر چه بیرحمانه تو را از آغوشم ربود!!
اما هنوز هم مردٌدم ،
آیا سفر تو را ربود ؟
یا بی وفایی از تو بود؟!!!
اشک در چشمان من غوغای غم دارد
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
هیچکس اشکی برای ما نریخت
هرکه با ما بود، از ما گریخت
چند روزیست حالم دیدنیست
حال من از این وآن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل میزنم
گاه بر حافظ تفائل میزنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه پنداشتیم!!!
در مرام ما اسیران عاشقی رسمی ندارند!
دوستی را میپرستم چون که پایانی ندارد!!!
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته ،گشتیم
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/6/28:: 11:36 صبح
قسم به قصه های عاشقانه دلم تنگ کسیست!!!!!!!!؟
در ابتدای راه.....
من بودم و تو بودی و احساس تشنگی امید بود و میل شدید به زندگی
درنیمه راه.....
من بودم و تو بودی و احساس خستگی امید رنگ باخته بود و مایل به مردگی
در انتهای راه.....
من بودم و جز من کسی نبود در چهار بند تن امید مرده بود!!!!!
خوشبختی مثل توپیه که وقتی میره دنبالش میدویم!!!
و وقتی بایسته بهش لگد میزنیم!!!!!!!!!!!!!!!!
امروز بیشتر از همیشه دوستت دارم گرجه از عاشقی و عاشق شدن بیزارم.....
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/6/21:: 1:7 عصر
تو تنها دلیل شب گریه هامی
رفیق سکوت و شریک صدامی
تو هم بغض غربت تو هم راز دردی
تو کوه سکوتی تو فریاد سردی
بذار از تو آتیش بگیره شب من
می خوام از نگاهت بمیره تب من
منو وقف آینه کن وقف فردا
دلم را به دریا بزن هرچه بادا
صدا کن مرا سایه ای بر سرم باش
واسه پر کشیدن تو بال و پرم باش
تویی هم صدای شب بی صدایی
که بارونی از گریه با خود میاری
دلم فصل پاییزه وقتی نباشی
دلم از غصه لبریزه وقتی نباشی
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/6/21:: 1:5 عصر
تو غربتی که سرده تمام روز و شب هاش
غریبه از من ما عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش که تن به شب نبازم
با غربت من بساز تا با خودم بسازم
تو خواب عاشقا رو تعبیر تازه کردی
کهنه حدیث عشق رو تفسیر تازه کردی
گفتی که از تو گفتن یعنی نفس کشیدن
از خود گذشتن من یعنی به تو رسیدن
قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن
از عشق زنده بودن از عشق جون سپردن
وقتی که هق هق عشق ضجه احتیاجه
سر جنون سلامت که بهترین علاجه
عشق من عاشقم باش اگر چه مهلتی نیست
برای با تو بودن اگر چه فرصتی نیست
عشق من عاشقم باش نذار بیفتم از پا
که بی دستای گرمت نمی رسم به فردا
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/6/21:: 1:51 صبح
عشق نمی پرسه که تو کی هستی؟
عشق فقط میگه تو مال منی...
عشق نمی پرسه که اهل کجایی ؟
فقط میگه تو قلب من زندگی می کنی...
عشق نمی پرسه که چی کار می کنی؟
فقط میگه باعث میشی قلب من به ضربان بیفته...
عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟
فقط میگه همیشه با منی...
عشق نمی پرسه که دوستم داری؟
فقط میگه دوستت دارم
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/6/21:: 1:47 صبح
(چقدر تنها ماندم)
برای بوییدن یک گل
برای شنیدن یک صدا
برای خواندن یک شعر
چقدر تنها ماندم ......
برای غرق شدن در یک نگاه
برای یافتن آرامش یک نوازش و برای سوختن در شعله عشق
چقدر تنها ماندم ....... چقدر تنها ماندم ...
من دوباره تنها ماندم ....
برگرد .... من دوباره تنها ماندم...
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/6/19:: 11:3 صبح
بابا بی خیال دیگه.ناز کردنم حدی داره
ما که رفتیم .ما که رفتیم .بعد ما میدونی کی دوست داره
رو تو کم کن دیگه تحفه هم که نیستی.تمومش کن افه هاتو .بس کن این همه ادارو.
مگه ما چی کم گذاشتیم .از مرام و معرفت.که تو بد تا میکنی با ما بی معرفت
گفته بودم نفسی برام میرم تا اخرش .نفسی که حرمتم رو بگیره میبرمش
راستش و بخوای دیگه خسته شدم .رک بگمت به دلم نشسته بودی .خشکیدی بریدمت
دیگه اون دنیای پررنگ و چراغت نمیخوام.واسه رو کم کنیتم شده.سراغت نمیام.قاطی کردم
بدرقم .میخوام که قیدت بزنم.میخوام که این دندونه عاریه رو از ته بکنم .به خدا عشقی که ذلت بیاره
کشکه عزیز جون هر چی مرده اینقده ابرو نریز
عشقی که ما پی یشیم .بی شیله پیله صادقه.همه مردم میدونن.
یادت میاد گفتم بهت اگه نمیشی مرحمم .تورو خدا زخمم نشو که تیکه پاره اس بدنم
تو حین نا باوری ها تو هم شدی یه زخم نو .هیچ نمیخوهم مثله تو شم از جلو چشام برو
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/6/18:: 11:26 صبح
طرز تهیه یک فیلم پرفروش در سینمای ایران 1. محمدرضا گلزارِ بزک کرده(یک عدد کامل) روش تهیه: | |
کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/6/16:: 7:11 عصر
13Once a Girl when having a conversation with her lover, asked
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
Why do you like me..? Why do you love me?
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
I can"t tell the reason... but I really like you
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"دوست دارم
You can"t even tell me the reason... how can you say you like me?
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟
How can you say you love me?
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
I really don"t know the reason, but I can prove that I love U
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
Proof ? No! I want you to tell me the reason
ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful,
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
because your voice is sweet,
صدات گرم و خواستنیه،
because you are caring,
همیشه بهم اهمیت میدی،
because you are loving,
دوست داشتنی هستی،
because you are thoughtful,
با ملاحظه هستی،
because of your smile,
بخاطر لبخندت،
The Girl felt very satisfied with the lover"s answer
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in coma
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
The Guy then placed a letter by her side
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk?
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
No! Therefore I cannot love you
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
Because of your care and concern that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love you
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
Because of your smile, because of your movements that I love you
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love you
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
If love needs a reason, like now, There is no reason for me to love you anymore
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
Does love need a reason?
عشق دلیل میخواد؟
NO! Therefore!!
نه!معلومه که نه!!
I Still LOVE YOU...
پس من هنوز هم عاشقتم
True love never dies for it is lust that fades away
عشق واقعی هیچوقت نمی میره
Love bonds for a lifetime but lust just pushes away
این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره
Immature love says: "I love you because I need you"
"عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
Mature love says "I need you because I love you"
"ولی عشق کامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم
"Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays"
سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب
کلمات کلیدی :